متن استاتیک شماره 70 موجود نیست

داوری شیرازی


نام وی محمد و سومین فرزند وصال است که در سال ۱۲۳۸ درشیراز متولد شد، علوم ادبی، ریاضیات وحکمت الهی را از پدر فراگرفت، در آداب شاعری وسخنوری به کمال رسید و تخلص"داوری" را برای خود برگزید .
میرزا حسن فسایی که از نزدیک، افراد خاندان وصال را می شناخته و با اغلب آنها دوست بوده است در باره ی وی می نویسد :" ...مرحوم داوری در خط تعلیق استادی بود بزرگ، خط شکسته را به کمال رسانید و در صنعت نقاشی و پیکر نگاری از استادان سلف بگذرانید، در علوم ادبیه و حکمت دستی تمام داشت و از روی انصاف، از آن زمان که شعر فارسی آغاز شده است، هیچ شاعری را چنین طبعی قادر و سخنی عذب نبوده است و به این سلاست و روانی و فصاحت سخن نگفته است، انواع شعر را همه نیکو فرموده و قصائد را به طرز هریک از استادان سلف گفته، بیشتر آن ها را از استادان فن، بهتر فرموده... ".
داوری، حدود سی هزار بیت شعرسرود و دیوان او تاکنون سه بار، چاپ شده است:
نخستین بار، به وسیله ی برادر زاده ی وی روحانی به خط نستعلیق و با مرکب نوشته شد و برای چاپ به هندوستان ارسال گردید، اما متصدی چاپ ورشکست گردید و امر چاپ معوق ماند ولی روحانی در سال ۱۳۳۰خورشیدی آن را در۶۴۸ صفحه و در ایران، به چاپ رسانید، اگرچه به قول خودش "چندان دل خواه نبود ".
دومین چاپ دیوان داوری را، مرحوم دکتر نورانی وصال انجام داد، این چاپ، بر اساس نسخه ای تازه و با تصحیحات و تجدید نظرکامل و اضافه کردن اشعاری که از جنگها و مرقعات و اوراق پراکنده، به مرور ایام به دست آمده بود، در۸۰۴ صفحه، درتابستان سال ۱۳۷۰در تهران به انجام رسانیده شد.
سومین چاپ دیوان داوری، به کوشش حبیب الله طالب زاده در سال ۱۳۸۰در تهران و به وسیله ی انتشارات طالبوف منتشر گردید.
داوری زبان ، عربی و ترکی را خوب می دانست و گذشته از اشعار عربی، قصائد فارسی و عربی وملمع ومسمط و مثنوی (بویژه به سبک شاهنامه ی فردوسی) را به نیکی می سرود و در نثر فارسی و عربی استاد بود و علاوه بر تالیفات و آثاری که از وی به جامانده، منشات و مکاتبات و مراسلات و قصص و مطایباتی نیز به فارسی و عربی و ترکی، داشته است که بعضی موجود است و برخی از آنها از بین رفته است .
مرحوم مهدی حمیدی، داوری را گل سر سبد خاندان وصال می خواند و می نویسد: "اکثر مسمط های او از جهت لفظ و معنی، بهترین مسمط های زبان فارسی است و اشعاری که به بحر متقارب از او دیده ام، شعرهایی تمام عیار است که با اشعار خوب فردوسی برابری می کند، او چیزهایی که دیگران از ذکر آنها عجز داشته اند، یا به خیال آن نیفتاده اند، به نظم می آورد و پندارها و آرزوها و تاثرات خود را نقش می کند و چشم خواننده را روشن می سازد که بعد از سالهای سال، شاعری پیدا شده که دلی در سینه اش می تپد، پاکی و متانت و خلوص، از اشعار وی می تراود و از انتقادهای شدید پروا نمی کند و به این دلایل، نگارنده معتقد است در این قرن (سیزدهم هجری) کسی بالفطره، از داوری شاعرتر نیست."
داوری، برجسته ترین فرزند وصال است که هفت خط را مانند پدرش، به نیکویی می نگاشت و در نقاشی و چهره نگاری بی رقیب بود و یکی از استادان مسلم خطوط نستعلیق و شکسته در عصر خود به شمار می آمد. کثرت نوشته ها و کتبی که داوری نوشته است به حدی است که حیرت آور می نماید.

 از آن جمله است تحریر دیوان خاقانی با حواشی ودیوان لسان الغیب حافظ شیرازی در دو نسخه، که یکی به خط نستعلیق و یکی به خط شکسته، نگا شته شده و از نفایس خط و نقاشی و تذهیب است .
داوری در نقاشی نیز استادی فراوان از خود نشان داد و از گل سرخ و زرد و مواد دیگر، رنگ های مورد نیاز نقاشی را تهیه می کرد و پرده های ممتازی که نمونه ی ذوق بارز اوست، به وجود می آورد.

وی گذشته از نقاشی، در فن تذهیب نیز مهارتی بسزا داشت.
مهمترین و ماندگارترین کار خطاطی و نقاشی داوری شاهنامه فردوسی است که بنا به خواهش ایلخانی فارس، داوری با صرف پنج سال از عمرخویش، اثر جاودانه ی حکیم فردوسی طوسی را تحریر و نقاشی کرد و در حقیقت اعجاز هنری خود را در خط و نقاشی این کتاب، به ظهور رسانید.
تصویر های این نسخه که یکی از نفیس ترین شاهنامه های موجود جهان است به وسیله ی آقای کورش کمالی سروستانی، به چاپ رسیده و دانشنامه ی فارس آن را مستقلا انتشار داده است.
داوری در سن ۴۵سالگی به سال ۱۲۸۳ از ماتم مرگ فرزند خردسال خود، به مرض دق گرفتار شد و در شیراز در گذشت و در حرم مطهر شاهچراغ علیه السلام، در جوار میرزای سکوت به خاک سپرده شد.

منبع: گلشن وصال، سایت کتابخانه تخصصی ادبیات آستان قدس رضوی